این کاخ آرزوها چیست .
که از بچگی زحمت ساختنش را میکشی .
دیوار هایش را محکم میکنی مبادا فرو بریزد .
هر شب به بلند تر شدنش فکر میکنی .
روزی نیست که در پی جلال و شکوهش ندوی
لحظه ای نیست که آیینه کاری هایش حواست را پرت خودشان نکنند .
ثانیه ای نیست که از پله هایش پایین و بالا نکنی .
اتاق هایش را یک به یک باز نکنی و داخلشان سرک نکشی .
لحظه ای نیست که راه نروی و تمامش را با عشق،قرین نکنی

این کاخ آرزوها چیست که انقدر به پایش "عمر" میگذاری،
اما نیمه های راه میبینی که پیش چشمت فروریخت . . .
بعد میفهمی زندگی ،آنقدرها هم که فکر میکردی کار لذت بخشی نیست .
شاید کاخ آرزوها،
همان نشستن با تو کنج کافه ی همیشگیمان بود و خبر نداشتم . . .
کاخ آرزوها شاید نگاه های تو بود که از دستشان دادم .



شاید داشتم در کاخ آرزوها زندگی میکردم و خبر نداشتم . . . . . .
حالا من مانده ام و تکه های شکسته ی کاخی که ساخته بودم و رود رود اشک که نمیداند راه به کدام دریا باز کند .

جرمم این دان که ز جان دوست ترت می دارم...

فکر کن حبس ابد باشی و یک بار فقط،به مشامت نمی از بوی خیابان برسد...

من کویری خشک بودم قبل دیدارت ولی،میزند از شوق تو باران به جانم بی امان!

کاخ ,هایش ,آرزوها ,راه ,نکنی ,ای ,کاخ آرزوها ,نیست که ,که از ,ای نیست ,لحظه ای

مشخصات

تبلیغات

آخرین ارسال ها

برترین جستجو ها

آخرین جستجو ها

یهویی های خودم... دمنوش لاغری ارگانیک و تناسب حافظ تجهیز مجله خبری ثبت خلاصه کامل کتاب اخلاق اسلامی مهدی علیزاده موسسه حقوقی معاهده زیر نظر وکیل پایه یک دادگستری شرکت آرون فیل دیزل ژنراتور - دیزل ژنراتور پرکینز تخته سیاه تاریخ